زنی بیوه که معشوقش او را رها کرده، داستانی اعتراف گونه را برای نویسنده ای تعریف می کند؛ زنی طراح، ایرلندی و سرشناس که شخصیتی زودجوش و منزوی دارد، در کشور خود شغلی پیدا می کند و مجبور می شود با عواطف و خاطراتی آزاردهنده از گذشته اش دوباره رو به رو گردد؛ و رابطه ای عجیب و خیره کننده میان دو کارگر پاکستانی در شهر بارسلونا شکل می گیرد. کاراکترهای توبین، اغلب سرسخت و جنگجو هستند و تلاش می کنند تا نقاط ضعف و آرزوهای خود را پنهان سازند. اما کالم توبین، نقاب از چهره ی آن ها برمی دارد و با این کار، داستان هایی تکان دهنده را می آفریند که شکنندگی و یگانگی روح هر انسان را به ما یادآور می شوند.