«گهوارهی گربه» رمانی است دربارهی شاید مسئلهی امروز دنیا: نابودی جهان و زندگی به دست انسان. طنز سیاه ونه گات و نگاه انتقادیاش از «گهوارهی گربه» رمانی جذاب و ژرف پدید آورده است.
نمیخواهم فراموش کنم کیستم و چرا به اینجا آمدهام. نمیخواهم با حرفهای زیبا، با سرودهای روحانی، مرا خواب کنند. نمیخواهم احساسات خوب به من عاریه بدهند. من مهربان نیستم. من دیوم، همین و بس.
در این کتاب، شما را دعوت می کنیم به همراهی با بیست فرد ارزنده. همراهی با زندگی، تجربیات و دانش آن ها در مجموعه ای از گفتگوهای صمیمانه و باورپذیر که در کنار هم، فضایی از رشد و توسعه کسب و کار حرفه ای را خلق کنند.
«پترزبورگ» آینهای است از سن پترزبورگ اواخر قرن نوزدهم در هجمهی اختناق و بوروکراسی کشندهی تزاری، سنتهای ارتجاعی و ضدعقلانی و دستوپازدن بیهوده برای گذر به سوی توسعه.
تا حالا نشده سنگی را از لای گل برداری و برگردانی؟ وقتی برش گرداندی، کرم ها پشتش نمی لولیدند؟ و لابد کپک زده بود. چندشت نشد؟ مسحورش نشدی؟ میخواستم به همین برسم! تو هم مسحور چیزهای چندشآور میشوی.
دلم نمیخواست تا زمانی که زنده است دربارهاش بنویسم، اما اکنون به نظر میرسد چارهای ندارم. مرگ به هر دوی ما نزدیک میشود. نمیتوان دانست مرگ چه کسی قدمهای بلندتری برمیدارد. این کتاب احتمالا به همین دلیل کتابی خواهد شد کاملا متفاوت با آنچه قبلا تصور میکردم.
فارسیخوبودن به معنای قرارگرفتن در شبکهای از روابط با مردمانی بود که اکنون در گروههای متفاوتی دستهبندی میشوند.فارسیخویی به معنای تعلق به یک جغرافیای مشخص نبود.