بهنظر میرسد همینکه ما یک کتاب دستمان بگیریم که انتشارات کمبریج آن را منتشر کرده، نویسندهای بسیار معتبر آن را نوشته و در مورد موضوعی بسیار کلان و جهانی است، هم جذاب باشد و هم باکلاس! اما مسئله چیز دیگری است؛ خواندنِ این کتاب امری اخلاقی است. چرا؟ مارتین لوتر کینگ زمانی گفته بود: «یک آدم هنوز زندگی واقعیِ انسانیِ خود را آغاز نکرده است، مگر آنکه از دغدغههای خودمحورانهاش فراتر رود و نگران کل بشریت شود.» این کتاب ما را با انسانیت نزدیکتر میکند. پیام کتاب واضح است: اگر کاری نکنیم، فروپاشیِ جامعۀ انسانی قطعی و نزدیک است. شواهد متعددی در کتاب ارائه شده است. پس چارهای نداریم جز اینکه مانند پنگوئنهای امپراتور عمل کنیم. آنها در قطب جنوب زندگی میکنند و به این معروفاند که در ماههای سختِ زمستان در جمعهای بسیار بزرگ که گاه ممکن است دهها هزار پنگوئن داشته باشد، در هم فشرده میشوند. این کار باعث میشود گرمای بدنشان را با یکدیگر تقسیم کنند و بسته به موقعیتشان درون این تجمع و شرایط وزش باد، مصرف انرژی هر کدامشان 20 تا 50 درصد کاهش یابد. چه باید کرد؟ تشکیل یک اَبَراُرگانیسم؛ یک سیستم پویای حکمرانی جهانی برای همکاری، همزیستی و همیاری در سطح جهان، برای حل مسائل جهانی.
اشتباه است اگر فکر کنیم این کتاب را باید سیاستمداران، حکمرانان، تکنوکراتها و بوروکراتها بخوانند. این کتاب برای همه است.
آرمانهای ما میتوانند الهامبخش و توانبخشِ جامعه باشند. میگویید نه؟ پس یک بار دیگر به جنبش حق رأی زنان، حق برابریِ سیاهان و لغو بردهداری فکر کنید. این کتاب آرمانی بلند پیشِروی ما قرار میدهد تا چند قدم مانده به فروپاشی، مسیرمان را عوض کنیم!
(دکتر مجتبی لشکربلوکی: مشاور استراتژی و سرمایهگذاری و پژوهشگر مستقل توسعه)