تروتسکی که از خواب عمیق پریده بود، فکر کرد صدای آتش بازی است و مکزیکی ها یکی از اعیادشان را جشن گرفته اند. به خودش که آمد، متوجه شد «انفجارها خیلی نزدیک و درست درون اتاق بود، کنارم و بالای سرم. بوی باروت تندتر و نافذتر شد. آنچه همیشه منتظرش بودیم اتفاق افتاده بود و به ما حمله شده بود». واکنش ناتالیا سریع تر بود. او تروتسکی را از تختخواب بیرون کشید و روی زمین خواباند و خودش به گوشۀ اتاق خزید. گلوله ها از سوی دو دری شلیک می شد که مقابل هم و روبه روی اتاق آنان واقع شده بود، همچنین از بالای پنجرۀ بزرگی که درست بالای سرشان قرار داشت نیز گلوله ها شلیک می شد.