این کتاب به بررسی عمیق ماهیت تخیل و نقش آن در آگاهی انسانی میپردازد. سارتر در این اثر با استفاده از فلسفه پدیدارشناسی، دیدگاههای سنتی را که تخیل را بهعنوان یک کپی منفعل از واقعیت میدیدند، به چالش میکشد و آن را بهعنوان عملکردی فعال و خلاقانه از آگاهی توضیح میدهد که بخش اساسی از تجربه انسانی است.
کتاب به دو بخش اصلی تقسیم میشود. بخش اول به تحلیل فلسفی تصاویر میپردازد، جایی که سارتر تخیل را از ادراک و مفاهیم متمایز میکند. در ادراک، اشیاء بهصورت واقعی و ملموس تجربه میشوند، در حالی که تخیل به اشیاءی میپردازد که غایب یا غیرواقعی هستند. سارتر مفهوم آنالوگون را معرفی میکند که به تصاویری ذهنی مانند عکس یا نقاشی اطلاق میشود و امکان تخیل را تسهیل میکند، به این ترتیب آگاهی میتواند ویژگیها و احساسات را به آنها پروژه کند.
بخش دوم کتاب به بررسی پیامدهای نظریه سارتر در مورد تخیل در زمینههای روانشناختی و هستیشناختی میپردازد. او دیدگاه توهم درونماندگاری (immanence) را نقد میکند، که بر اساس آن تصاویر بهعنوان اشیاء مادی در درون آگاهی در نظر گرفته میشوند. او بهجای آن تخیل را بهعنوان رابطهای هدفمند (intentional) میان آگاهی و شیء توصیف میکند که این امکان را فراهم میآورد تا جهان و امکانات جدیدی خلق شود. در این فرایند، تخیل بهعنوان نیرویی «نفیکننده» عمل میکند که به آگاهی اجازه میدهد جهان را فراتر از آنچه که هست، بازسازی کند.