"بوکه" داستان زنی به نام صونا است که همه چیزش به سرقت رفت، به جز قدرت کلماتش.
کتاب موفق او به نام همسرش منتشر شد، و زمانی که او به این دزدی ادبی اعتراض کرد، روانه تیمارستان شد. پس از سالها، با هویتی جدید و سکوتی تلخ، به خوزستان گریخت. او در آنجا وبلاگی به نام بوکه ساخت و داستانهایش را شبانه مینوشت و صبح منتشر میکرد.
کلمات او به سرعت مخاطبان زیادی پیدا کردند و مردم نام «سایهنویس» را برای نویسنده مرموز انتخاب کردند. «بوکه» روایت آرام، تلخ و عاشقانهای است از زنی که مصمم است هویت واقعیاش را باز پس بگیرد و نشان دهد که هیچکس نمیتواند کلمات او را بدزدد. این داستان برای تمام زنانی است که به دنبال یافتن قدرت و اعتماد به نفس خود هستند.