از ویژگیهای متمایزکننده رمان بلندهای بادگیر لحن شاعرانه و ساختار غیر معمولش در زمان انتشارش بود. این رمان داستان عشق آتشین ولی نافرجام پسر یتیمی بنام هیث کلیف است که به عنوان فرزند خوانده به خانه آقای ارنشاو میرود و عاشق دختر او کاترین میشود،عشقی که زندگی آن دو و بساری از اطرافیانشان را به نابودی میکشاند...