مباحث کتاب بیشتر در حوزه تاریخ تحلیلی و اندیشه سیاسی سیر میکند، به گونهای که با نظر به سنت و تجدد و با عبور از تحولات تاریخی به جنبشهای اسلامی، ورود غرب به ایران، توجه به نقش مرجعیت و اجتهاد و هویت ملی به خصوص در عهد صفویان و مشروطیت پرداخته و این مقولات فکری مهم را مورد توجه و کانون پژوهش خود قرار داده است.حاصل این رفت و برگشت بین تحولات تاریخی و اندیشه تاریخی-اجتماعی و سیاسی، سرنخهایی را برای شناخت تاریخ معاصر به دست میدهد که میتواند متضمن «بصیرت تاریخی» باشد. مطلب مهمی که امروز به عنوان ریشه و با مدخل «بصیرت سیاسی» میتواند مورد ارزیابی قرار گیرد.