این رمان درباره زندگی دختری است که در کودکی مادر و پدر خود را از دست میدهد و پس از ناملایماتی که از بستگان نزدیکش میبیند به پرورشگاه سپرده میشود و در محیط خشک و خشن آنجا پرورش مییابد...
ارنست همینگوی در این کتاب به حوزهٔ زندگی پیرمردی چنگ میاندازد که روزی قلمرو بزرگ دریا در حیطه اقتدارش بود و عروسکان خوش خرام دریا بیوههایی بودهاند درمانده در تار و پود تورش و اینک زندگی او به پایان خود میرسد، در آرزوی بزرگترین صیدش دل به دریای بزرگ میسپارد و بزرگترین صیدش را به چنگ میآورد ولی...
دیگر گذشت مهران، دیگر گذشت. چه خاصیت دارد که من تو را به یاد دیگران بیندازم؟ یک سال، یک سال تمام، من در دستهای تو بودم و در تمام این سال تو هیچ چیز برای هیچکس مگر خودت نخواستی....
پس، من، بورخس، و برای نخستین بار همسر رسمی پدربزرگ ما، نخستین و آخرین اعلامیهی جهانی خود را در اعتراض به تکثیر خوفانگیز پدربزرگ - به پنجاه زبان اصلی - منتشر کردیم و تمام دلایل عقلی و نقلی خود را در این باب که تکثیر پدربزرگ یک جنایت هولناک نابخشودنیست ارائه دادیم؛ اما....