می بینی پدر؟ میبینی؟ اشتباه تو همین جاست. ما یک نسل دیگریم با انرژی و شوری دیگر. اسم مجموعهی شکستهایتان را تجربه گذاشتهاید و مرتب آن را توی سر ما میکوبید....
نادر ابراهیمی نویسندهی خوش ذوق و ظریفنویس معاصر، پدید آورندهی صدها اثر تحقیقی و ادبی و رمان است که در میان آنها سه اثر بار دیگر شهری که دوست میداشتم، چهل نامهی کوتاه به همسرم و یک عاشقانهی آرام از شهرت و محبوبیت خاصی میان علاقه مندان به رمان و ادبیات برخوردارند.
نادر ابراهیمی (زاده ۱۴ فروردین ۱۳۱۵ در تهران – درگذشته در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۳۸۷، تهران)، داستاننویس معاصر ایرانی بود. او علاوه بر نوشتن رمان و داستان کوتاه در زمینههای فیلمسازی، ترانهسرایی، ترجمه، و روزنامهنگاری نیز فعالیت کرده است. ابراهیمی، همراهِ بهرام بیضایی و ابراهیم گلستان، از اندکشمار سخنوران ایرانی بهشمار میرود که هم در سینما و هم در ادبیات کار کرده و شناخته شده بودهاند. نادر ابراهیمی تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهش یعنی شهر تهران گذراند و پس از گرفتن دیپلم ادبی از دبیرستان دارالفنون، به دانشکده حقوق وارد شد. اما این دانشکده را پس از دو سال رها کرد و سپس در رشته زبان و ادبیات انگلیسی به درجه لیسانس رسید. نادر ابراهیمی چندین فیلم مستند و سینمایی و همچنین دو مجموعه تلویزیونی را نوشته و کارگردانی کرده، و آهنگها و ترانههایی برای آنها ساخته است.
دیگر گذشت مهران، دیگر گذشت. چه خاصیت دارد که من تو را به یاد دیگران بیندازم؟ یک سال، یک سال تمام، من در دستهای تو بودم و در تمام این سال تو هیچ چیز برای هیچکس مگر خودت نخواستی....
پس، من، بورخس، و برای نخستین بار همسر رسمی پدربزرگ ما، نخستین و آخرین اعلامیهی جهانی خود را در اعتراض به تکثیر خوفانگیز پدربزرگ - به پنجاه زبان اصلی - منتشر کردیم و تمام دلایل عقلی و نقلی خود را در این باب که تکثیر پدربزرگ یک جنایت هولناک نابخشودنیست ارائه دادیم؛ اما....