نمایشنامه «ارثیه باد» نوشتهی جروم لارنس و رابرت ای. لی، نخستین بار در سال ۱۹۵۵ در دالاس به کارگردانی مارگو جونز روی صحنه رفت و بعدها به برادوی نیز راه یافت. این اثر که در ژانر درام دادگاهی و سیاسی قرار میگیرد، بر پایهی الهامی آزاد از دادگاه معروف «اسکوپس میمون» در سال ۱۹۲۵ نوشته شده است؛ دادگاهی که در آن معلمی به نام جان اسکوپس به جرم تدریس نظریهی تکامل داروین در مدارس ایالتی تنسی متهم شد. محیط داستان، شهر خیالی هیلزبورو در ایالات متحده است، اما نمایشنامه فراتر از بازنمایی یک محاکمهی تاریخی، به تمثیلی گسترده دربارهی آزادی اندیشه، تقابل علم و دین و نبرد میان اقتدار جزمی و پرسشگری عقلانی تبدیل میشود. خط اصلی داستان حول برترام «برت» کیتس، معلمی که به خاطر تدریس تکامل بازداشت میشود، شکل میگیرد. ورود متیو هریسون بردی، دادستان پرشور و بنیادگرای مذهبی، و هنری دراموند، وکیل مدافع لیبرال و دوست قدیمی او، زمینه را برای جدالی نمادین میان دو دیدگاه فراهم میسازد. شهروندان هیلزبورو، از جمله کشیش براون و دخترش ریچل (که رابطهی عاطفی با کیتس دارد)، و روزنامهنگار ای. کی. هورنبک، نقشهایی کلیدی در بازتاب افکار عمومی و کشاکش میان باور سنتی و آزادی نوآورانه ایفا میکنند. در جریان دادگاه، تنش میان علم و ایمان و میان فرد و جامعه به اوج میرسد؛ هرچند کیتس در نهایت گناهکار شناخته میشود، اما جریمهی سبک و سخنان پایانی دراموند پیام روشنی از پیروزی اخلاقی اندیشهی آزاد بر قوانین جزمی به مخاطب منتقل میکند. از نظر مضمون، نمایشنامه بهطور مستقیم با پرسشهای بنیادین آزادی اندیشه در برابر اقتدار سرکوبگر درگیر است.