رمان، بیانیه ای خاموش اما قدرتمند است: صدایی از دل دیوارهای زندان، که فراتر از مرزها، از جستوجوی حقیقت، انسانیت و معنا در جهانی پر از تضاد و گسست سخن میگوید
آیا حماقت، توحش و کوته فکری طبقات مختلف بورژوازی پیش از هر چیز با این رفتارشان ثابت نمیشود که به یک جرم و جنایت، خودکشی یا تصادف قطار توجه نشان میدهند اما میلیونها زندگی را که هر روز به آهستگی زیر چرخهای ماشین اجتماع خرد و نابود میشود نادیده میگیرند؟