دانته روسو از کنترل کردن، چه در زندگی حرفهای و چه در زندگی شخصی لذت میبرد. این مدیر عامل بیلیونر هیچ وقت برنامهای برای ازدواج نداشت تا زمانی که به خاطر یک اخاذی مجبور شد با زنی نامزد کند که حتی او را به درستی نمیشناسد...
رمان دختر آبان، روایتی خواندنیست از الهام و شاهین! سرگرد شاهین، پسر جوانیست که درست در شب خواستگاریاش، متوجهی موضوعِ چالش برانگیزی در مورد دخترِ انتخابیاش میشود. چالشها، تمام نشده، شروع میشود و شاهین در صدد کندوکاو موضوع میپردازد. دختری که عاشقانه او را دوست داشت و قرار بود همسرش شود….
از شعرهایت بوی صاف نسیم دهکده و بوی سادگی قلبها به مشام میرسید. از بوی گل لباس مادر، چرخیده در زبان الوان هم گفته بودی؛ برای همین مادر با شنیدن آنها دلیل زنده بودن خود را حس میکرد....
کور شد من کورش کردم با همین دستهام کاش میتونستم برگردم عقب کاش دستام شکسته بود بی بی میگه چشمش زخم شده خب پس چرا جیغ میکشید و میگفت کور شدم کور شدم
پیادهروی میکنم چون پیادهروی را دوست دارم. پیادهروی در طبیعت را هم دوست دارم. اصلا شاید قدم زدنم در شهر به پیادهروی در طبیعت نزدیکتر باشد تا این پرسهزنی کذایی در شهر....