"شهر و دیوارهای نامطمئنش" با داستان زوجی جوان و بینام آغاز میشود، پسر و دختری نوجوان که عاشق یکدیگرند. روزی دختر ناپدید میشود و غیاب او ذهن پسر را تسخیر میکند...
داستان چهار کارمند شاغل در یک شرکت پس از این که به جلسه ای خارج از اداره فراخوانده می شوند، در مسیر خود برای رسیدن به یک بازی «اتاق فرار» که توسط شرکت ترتیب داده شده، در آسانسور گیر می افتند.