یانیس ریتسوس که دهها سال مورد بی مهری و بیاعتنایی قرار گرفت و بارها آثارش و نامش در سرزمین خودش و دیگر کشورها مورد سانسور و ممنوعیت قرار گرفت، به تدریج در جامعهی جهانی شناختهتر شد و او سه بار نامزد جایزه نوبل شد، اگرچه برخلاف هموطنانش جورج سفریس و ادیسه الیتیس، هرگز این افتخار را دریافت نکرد.
آه، ای سرزمین بینوایم، چه دردهای جانکاهی را باید که تاب آورم! من چرا مادر شدم؟ چرا دردی به دردهایم افزودم؟.... من هکتورم را سلاخیشده دیدهام که تنش را پی یکی گردونه بر زمین میکشیدند. تروا را دیدهام که در آتش میسوخت! و مرا از گیسوانم تا کشتیهای یونانی بر زمین کشیدند تا یکی برده شوم!
کتاب به دور از حکایتهای آمیخته با حماسهسرایی و شکوهِ پادشاهان و بزرگان، مستقیماً سراغ زندگی طبقات فرودست و مردمان کوچه و بازار رفته و داستانِ فقر، گرسنگی، عشقورزی، انتقام، سفر و مرگِ بردگان، دزدان، جادوگران، باغبانان، روسپیان، سربازها و گروههای دیگر را به تصویر کشیده است....
ارسطو، اولین کسی است که دربارهی شعر و هنر رسالهای جداگانه نوشت و در آن اعتراضات افلاطون را، بیآنکه نام او را بیاورد یک به یک پاسخ داد. بعضی از محققان معتقدند که مقصود ارسطو از نگارش این رساله تنها رد عقاید افلاطون دربارهی شعر و هنر است، لکن باید دانست که فیلسوف باریکبینی چون ارسطو، که همهی کوشش خود را در تحلیل فعالیتهای ذهن آدمی و در تنظیم و تبویب علوم و معارف عصر خویش به کار بسته بود، شک نیست که شعر و هنر را نیز، که از عالیترین جلوههای ذوق و روح انسانی است و تا زمان وی به پایهای بس بزرگ رسیده بود، نادیده نمیتوانست گرفت.