کتاب پدر، عشق و پسر فرازهایی از زندگی حضرت علیاکبر بن الحسین علیهالسلام به تصویر کشیده میشود. وقایع از زاویهی اول شخص و از زبان اسب آن حضرت «عقاب» روایت میشود و مخاطب راوی در داستان، لیلی بنت ابی مرّه مادر گرامی حضرت علیاکبر (ع) است.
داستان نوجوانی که سودای نویسندگی در سر دارد و در کش و قوس شبهای حمله هوایی به تهران و در پناهگاه سعی دارد با توصیف آنچه در پیرامون او در حال رخ دادن است خود را در قامت یک نویسنده معرفی کند.
در این کتاب از مجموعهی «ماهی چاق گندهی من که زامبی شد» ماجرای دو داستان را میخوانیم. در ماجرای اول بچهها در سفر به ساحل مارماهیها، آنجا را سوتوکور میبینند. معلوم میشود همهچیز زیر سر یک مارماهی خبیث وحشی است....