آن موقع، به نظرم فکر خوبی بود. نقشه ام ظرافت و سادگی خاصی داشت، از این نقشه های لوس الکی نبود؛ ماشین مامان را برمی دارم و تخته گاز می زنم به دل جاده. من شانزده ساله ، بدون گواهینامه ، آن هم با حال خراب ، رانندگی می کنم...

داستان زندگی زنی از کودکی تا میانسالی...

در گرمای شدید روز بعد بود که متوجه شدم او شب قبل مرده است.البته چندان تفاوتی نداشت،حتی بوی شدید تعفن او هم برایم مهم نبود.

داستان بانو با سگ ملوس را می توان یکی از داستان های محبوب خوانندگان شوروی و بسیاری از خوانندگان کشورهای دیگر به شمار آورد

(داستان‌های رئالیستی و ناتورالیستی)

دربارۀ سهراب سپهری و برگردان گزیده‌ای از اشعارش به فرانسه