به زودی مجبور میشد فکر دیگری بکند،چون آن دخمه رسما کلنگی و غیر قابل سکونت اعلام شده بود،به زودی مجبور میشد کمر همت ببندد و خوردن و نوشیدن و خوابیدن و پوشیدن و در آوردن لباس را در محیطی کاملا بیگانه آغاز کند.
ملاقات های عاشقانه دان تیلمن، پروفسور ژنتیک، هیچ وقت به قرار دوم نرسیده است. او مردی است که می تواند تعداد دوستانش را با انگشتان یک دست بشمارد و مشکل همیشگی اش در آداب و تشریفات اجتماعی، او را مجاب کرده که برای عشق و عاشقی ساخته نشده است.