این رمان درباره زندگی دختری است که در کودکی مادر و پدر خود را از دست میدهد و پس از ناملایماتی که از بستگان نزدیکش میبیند به پرورشگاه سپرده میشود و در محیط خشک و خشن آنجا پرورش مییابد...
ضرباهنگهای برخاسته در کوچههای گلآلودی که آبهای گوگرددار از آن جاری میشد، چونان مارش اردوی فقر و بندگی بود که با همهی توش و توان برای پایان دادن به بهرهکشی به صدا در میآمد...