کتاب "شبهای روشن" مثل خیلی از داستانهای داستایوفسکی، یک راوی اول شخص بینام و نشان دارد که در شهر زندگی میکند و از تنهایی و این که توانایی متوقف کردن افکار خود را ندارد رنج میبرد.
بیخانمان اثر هکتور مالو، یک رمان کلاسیک فرانسوی است که داستانی احساسی و عمیق را دربارهی رمی، پسربچهی یتیمی روایت میکند. رمی پس از جدایی از خانوادهاش به یک موسیقیدان دورهگرد به نام ویتالی فروخته میشود و سفر او در سرتاسر فرانسه، چالشها و تجربیات تلخی را به همراه دارد. این داستان به بررسی مفاهیم عمیقی چون عشق، فقدان و جستوجوی احساس تعلق میپردازد. در طول سفر، رمی یاد میگیرد که چگونه با مشکلات مقابله کند و ارزش دوستی و امید را در دل سختیها پیدا کند.
«برادر من تویی» زندگینامه داستانی حضرت عباس(ع) است که با قلمی روان و نثری دلچسب میکوشد تا زوایای گوناگونی از زندگی و زمانه این مرد بزرگ را از دوران کودکی تا شهادت روایت کند.
در کتاب «جنگی که بالاخره نجانم داد» دوباره با آدای یازده ساله همراه میشویم؛ پای او بالاخره درمان شده و میداند آنچه مادرش میگفت حقیقت ندارد؛ او آسیبدیده و ناتوان نیست. اما این را هم میفهمد که دخترِ کسی نیست. پس آدا چه کسی است؟ جنگ جهانی دوم ادامه دارد و آدا و برادرش با سرپرست قانونیشان سوزان در کلبهای با خانم صورت اتویی- خانم تورتون- و دخترش زندگی میکنند...
در کتاب «قرنطینه» بیماری مسری و مهلکی به نام اسکورج در کشور شیوع پیدا کرده است. نگهبانها هر کسی را که مشکوک به این بیماری باشد به زور با خودشان میبرند تا برای اسکورجِ مرگبار آزمایش بدهد...