"تا ماه اوت" رمانی کشف شده از گابریل گارسیا مارکز، برندهی جایزهی نوبل ادبیات است، داستانی تکاندهنده از یک زن، مراقبهای عمیق دربارهی آزادی، پشیمانی، تغییر و رازهای درونی...
داستانهایی که در این مجموعه منتشر شدهاند، داستانهایی نوشته شده براساس شیوه رئالیسم جادوئی هستند. شیوهای که حالا دیگر طرفداران خاص خود در جهان را پیدا کرده اما ریشه اصولیاش را باید درتاروپود خود آمریکای لاتین جستجو کرد. شیوه رئالیسم جادوئی همانگونه که از نامش پیداست شیوهای از نوشتن است که ماجراهای آن بر اساس نوعی از رئالیسم استوار است، نوعی از رئالیسم که پیچیده در ذهنیتی بومی است و ممکن است خواننده درمواجهه نخست نتواند آنگونه که باید و شاید با آن ارتباط منطقی پیدا کند اما با مرور چندباره میتواند آرام آرام، لذتهای نهفته درمتن را درک و دریافت کند.
تونیو آسپیلکوئتا رؤیایی در سر دارد: سرزمینی متحد و یکپارچه، سرزمینی غرق نغمهها و ملودیها. اما کاوش بیوقفهی تونیو در ژرفای موسیقی و تاریخ، و تلاش وسواسگونهاش برای نگارش کتابی که روایتگر این رؤیا باشد، او را به ورطهای بس پیشبینیناپذیر میکشاند، به نقطهای که بازگشت از آن میسر نیست.
ستمدیدگان با درونی کردن تصویر ستمگر و پیروی از دستورالعملهای او، از آزادی هراس دارند. آزادی مستلزم آن است که آنها این تصویر را کنار بگذارند و استقلال و مسئولیت را جایگزین آن کنند. آزادی را باید به چنگ آورد و کسی آن را ارزانی نمیدارد. آزادی را باید به شکلی مستمر و مسئولانه دنبال کرد...
رمان در ماه اوت همدیگر را می بینیم حکایت سفر هر ساله آنا مگدالنا بچ بود، زنی چهلوشش ساله، به جزیرهای بر سر قبر مادرش است. او نمیداند که مادر چرا این جزیره را برای منزل جاودانیاش برگزیده، اما حس میکند که رازی در کار است.