روباه گفت: «من نمیتونم با تو بازی کنم، چون منو اهلی نکردن.» شازده کوچولو گفت: «اوه! لطفاً منو ببخش.» ولی بعد از کمی فکر گفت: « «اهلی» یعنی چی؟» روباه گفت: «تو اهل اینجا نیستی، دنبال چی هستی؟» شازده کوچولو گفت: «دنبال آدما میگردم، «اهلی کردم» یعنی چی؟ » روباه گفت: «آدما تفنگ دارن و شکار میکنن. این کارشون خیلی آزاردهنده است. اونا مرغها رو پرورش میدن. اینا تنها کاراییاند که آدما دوست دارند بکنن. آیا تو هم دنبال مرغها هستی؟ » شازده کوچولو گفت: «نه، من دنبال دوست میگردم. «اهلی کردن» یعنی چی؟» روباه گفت: «اهلی کردن کاریه که خیلی وقته به دست فراموشی سپرده شده، یعنی ایجاد دلبستگی کردن.»
«شازده کوچولو» آخرین کتاب نویسنده در زمان حیات اوست. داستان لطیفی که بعد از کتاب مقدس واقعی بیشترین میزان فروش را دارد به همه ی زبان ها ترجمه شده و همیشه روی میز کتابفروشی هاست. اگزوپری خلبان شرکت پست بود. اما بعد از اشغال کشورش به نیروی هوایی فرانسه ی آزاد پیوست. او سال ۱۹۴۴ در آخرین پروازش ناپدید شد. انگار سرانجام تصمیم گرفته بود به سیاره ی شازده کوچولو» کوچ کند. شازده کوچولو» نخستین بار سال ۱۹۴۳ در نیویورک منتشر شد. اما بد نیست بدانیم که ریشه ی این کتاب به ۱۹۳۵ باز می گردد. سال ۱۹۳۵ وقتی هنوز خبری از جنگ نبود. سنت اگزوپری تلاش کرد رکورد پرواز بین پاریس و هوشی مین در ویتنام را بشکند ولی در بین راه هواپیمای او دچار نقص فنی شد و در صحرای آفریقا فرود آمد. شازده کوچولو» برداشت سنت اگزوپری از آن اتفاق است.
این اثر با جذابیتی پایانناپذیر، داستان پسرکی را تعریف میکند که محیط امن سیارهی کوچکش را به منظور سفر در جهان هستی و آموختن پیچ و خمهای رفتار بزرگترها ترک میکند و در طول این سفر، ملاقاتهای شگفتانگیزی نصیبش میشود.