روباه گفت: «من نمیتونم با تو بازی کنم، چون منو اهلی نکردن.» شازده کوچولو گفت: «اوه! لطفاً منو ببخش.» ولی بعد از کمی فکر گفت: « «اهلی» یعنی چی؟» روباه گفت: «تو اهل اینجا نیستی، دنبال چی هستی؟» شازده کوچولو گفت: «دنبال آدما میگردم، «اهلی کردم» یعنی چی؟ » روباه گفت: «آدما تفنگ دارن و شکار میکنن. این کارشون خیلی آزاردهنده است. اونا مرغها رو پرورش میدن. اینا تنها کاراییاند که آدما دوست دارند بکنن. آیا تو هم دنبال مرغها هستی؟ » شازده کوچولو گفت: «نه، من دنبال دوست میگردم. «اهلی کردن» یعنی چی؟» روباه گفت: «اهلی کردن کاریه که خیلی وقته به دست فراموشی سپرده شده، یعنی ایجاد دلبستگی کردن.»