تاریخ سوریه از دوران استعمار به بعد به خصوص پس از سال 1949 جایی برای تعبیر و تفسیر باقی نگذاشته است. بدون توجه به اشتباهات جنایات و مسامحه کاریهای حاکمان سوریه این سرزمین دهها سال است که توپ بازی ژئوپلتیک است. آرزو داشتم آنچه را که به عنوان نویسنده این کتاب در طول تحقیقات و کاوشهایم به دست آورده ام نمی دانستم زیرا به یک باره یقین های احتمالی با اعتقادات و باورهایی که مدتها برایم مقدس جلوه میکردند. به محک آزمایش گذارده میشوند وقتی بزرگترین و با ارزشترین پدیده انسانی که متعلق به دستاوردهای عصر ماست - یعنی آزادی و دموکراسی به استهزای محض کشیده و پوسیده و نابود میشود. چگونه انسان با این مسأله کنار می آید؟چگونه میشود بر طبق مدارک عنوان شده در این کتاب واقعاً باور کرد که برخلاف کشورهایی مانند روسیه یا چین فقط سیاست غرب طرفدار و حافظ ارزشهاست؟ این سؤال و سؤالات مشابه آن بازی تفکر نیستند بلکه پایه محکم جامعه ای باز را لمس میکنند. همان طور که تاریخ شناس معروف هاینریش آگوست وینکلر اظهار میدارد واقعیت سیاسی ای که فقط به محقق شدن قدرت خود فکر میکند و ارزشهای اخلاقی را به رسمیت نمی شناسد. شاید فقط در چهارچوب حکومتی دیکتاتوری امکان پذیر باشد دموکراسی ای که چنین تصوری از سیاست داشته باشد. در مقابل اساس متعلق به دموکراسی واقعی با تضاد روبه رو میشود و در اثبات مشروعیت خود گرفتار بحرانی دشوار میشود.