کلاس ما اثر اسلابوجیانک ۳۵ سال بعد از کلاس مرده ی کانتور میکوشد تا دوباره حسابرسی ،تاریخی و کشف حقیقتی مدفون را رسالت خود قرار دهد.
استعاره ی کلاس و درس که اسلابوجیانک از آن بهره گرفته طعنه به خشونت جدی نهفته در تاریخ میزند خشونتی که در هر درس سر بر می آورد ... به حد ملایم در بند فرم مینشیند و در معرض دید تماشاگر قرار میگیرد تا او بتواند آن را ملموس بیابد و فهم کند در نمایش ده شاگرد کلاس روی پنج نیمکت خشک و ناملایم نشسته اند و بی هوا و بی محابا لب به سخن می گشایند. بازیگران پا به صحنه میگذارند نیمکتها را می چینند. دسته جمعی سرود و آواز می خوانند میرقصند و شعر میخوانند اما مهمتر از همه حرف میزنند.
بی وقفه بی بهانه و بی پرده هر کدامشان از خشونتی رخ داده می گوید اینجا همه ی قساوتها را میتوان در زمانی پایان ناپذیر و مستقل از هم روی صحنه به طور موازی بازگو کرد باری از جایی به بعد اسلابوجیانک که دامش را بهن کرده تماشاگر را با دهشت فاجعه بیان شده در تله خود گرفتار میکند و از آن پس بازیگران دیگر آسوده و ایستاده با تماشاگر میخکوب شده حرف می زنند. آیا این برخاستن بازیگرها اشاره ایست به یهودیان از دست رفته لهستان که اینک پس از قربانی شدنشان بازگشته و به پا خاسته اند؟ پاسخ این سؤال را نمی دانیم.