امروزه میدانیم که روانشناسی با ادعای تفسیر و آسیب شناسی مشکلات و ارائه راهکارهای مختلف به تمام عرصه های زندگی ما، از روزمرگی گرفته تا قلمرو خانواده، سازمان دهی محیط کار، شرکتهای خدماتی، تبلیغاتی، نهادهای مدنی و... ورود کرده است. آیا این گفتتمان موفق بوده و آیا به نجات انسان مدرن کمک کرده است؟در بخشی از این کتاب می خوانیم: روان شناسی ار دیدگاه نقدگرایانه مدرنیته، بیان فردگرایی اتمیستی است و همان بیماریهاییی را که مدعی شفادادان آن می باشد، ایجاد و یا تشویق می کند. بنابراین در حالی که روانشناسی ظاهرا به مشکلات فزاینده ما در ورود یا ماندن در روابط اجتماعی می پردازد و به راه حل کمک می کند، در واقع تشویق می کند نیازها و ترجیحات خود را مهم تر از تعهدات خود نسبت به دیگران بدانیم.