محبوبیت مردی به نام اُوه چنان است که مجلۀ آلمانی اشپیگل دربارۀ آن نوشته است: «کسی که از این رمان خوشش نیاید بهتر است هیچ کتابی نخواند!»
بکمن در این رمان تراژیک-کمیک احساسهایی مثل عشق و نفرت را به زیبایی به تصویر میکشد و انسان وجامعۀ مدرن را در لفاف طنزی شیرین و جذاب نقد میکند.
اُوِه مردی است که سالها براساس قوانین خود زندگی کرده است و همچنان به تمامی آنها پایبند است اما در دنیای امروزه روال دنیا بهگونهی دیگری پیش میرود و اکنون تکنولوژی حرف اول را میزند. همین موضوع باعث میشود اُوِه نتواند شغل خود را حفظ کند و به بهانهی سن زیاد او را بازنشسته میکنند. اُوِه شغل خود را دوست داشت و پساز مرگ همسرش تنها بهانهی او برای ارتباط با دنیای بیرون بود اما دیگر آن بهانه را هم از دست داده است.
در نهایت، اُوِه تصمیم به خودکشی میگیرد اما درست زمانی که میخواهد خودکشی کند همسایهی جدید او که پروانه نام دارد وارد داستان میشود. پروانه یک زن باردار ایرانی است که دو فرزند دیگر هم دارد. از همان ابتدای داستان میان پروانه و اُوِه دوستی عمیقی شکل میگیرد و تمام ماجراهای رمان دوست داشتنیِ مردی به نام اوه (A man called Ove) از همین دوستی آغاز میشود.