سال ۲۰۳۴. از حوادث وادنخا یک سال گذشته است.
در آن سوی دیگر مترو، ساکنین ایستگاه سِواستوپولسکایا روزانه در حال دست و پنجه نرم کردن با تهدیدات جور واجور هستند. مفقود شدن کاروانهای عازم به ایستگاهشان هرچه بیشتر از قبل آنها را به آستانهی نابودی نزدیک کرده است.
برای حل این مشکلات، گروهی کوچک به مأموریت اعزام میشوند: احمد جوان، هومر پیر و در آخر شکارچی.
با کشف آثار بیماری مرگبار که در صورت گسترش یافتن، امنیت کل ساکنین مترو را به خطر خواهد انداخت، ماموریت این گروه کوچک وارد فاز جدید و حیاتیی میشود و در صورتی که در انجام آن با شکست مواجه شوند، قربانیان ناکامیشان به ساکنین سواستوپولسکایا محدود نخواهد شد…