در روزگاری نه چندان کهن، سفرنامهها چشم عمومی مردم برای شناخت رنگ شهرها بودند. مسافر با سفرنامهاش، که کمی از رنگ سفرش را داشت، مردم را فرا میخواند که از شهری دور یا نزدیک رنگ بگیرند. تلاش مجموعهی «تماشای شهر» یافتن رنگ چند کلانشهر است، رنگهایی که مسافران ایرانی دورهی قاجار با آنها روبهرو شدهاند. پیشتر کتاب اول این مجموعه با نام «پاریس از دور نمایان شد» منتشر شد و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. «قهوۂ استانبول نیکو میسوزد» جلد دوم این مجموعه است. آنچه در این کتاب دربارهی استانبول میخوانید، همهی مکتوبات مسافران نیست و با معیارهای خاص و دقیقی بخشهایی از آن گزینش شده است.
اما طعام عثمانی یک دو قسم کباب و دلمه و شوربای برنجدار و قلیههای میوهدار و غیره _طعامهای مسخشده ایرانی_ است. از لذت بهره چندانی ندارد و پلوی ایشان بیگوشت، خشکهای است که در حین دم روغن را گرم کرده بر آن میریزند. این پلو را به قاشقهای چوبی میخورند و قاشقهای ایشان اعم از شربت یا فرنی و طعامخوار هیچ کدام ظرفیت ندارد و به جای برآمدگی پیش، مدور است. لهذا از استعمال آن چیزی به جز خجالت به دست انسان نمیافتد و از حلویات، ماقوت و ترحلوا و چند قسم از نانهای شکرین در روغن پخته و از میوه، انگور و خربزه و تربوز قاش کرده بر سفره آرند، مجموع اینها درهم برهم خورند.