کتاب شرح سه دوره «قصرنشینی» سلین است، اول «زیگمارینگن» کاخِ دودمانِ شهریاران نیمهافسانهای هوهنتزولرن که منتهی اینک آخرین پناهگاه همهی پسماندههای توفان جنگ دوم جهانی شده است. پایانهای که در آن زندگی هرروزه به ساعتشماری فرارسیدنِ به قول سلین، زمان، پِخپِخ میگذرد. دورهی دوم، زندگی زندان و دربهدری بدنامی و مطرودی است. دورهی سوم، دورهی نهایی، زندگی سالهای آخرِ سلینِ پزشکِ گوشهگرفته، با تکوتوک مریضهایی از خود او فقیرتر.
از دیدگاه مجموعهی آثار سلین قصر به قصر کتابِ به تعبیری پایانی و «حرف آخر» اوست. کتاب پیری سلین است، دورانِ هم پختگی و هم امیدباختگی، اوج قوام و انسجام زبانی و از سوی دیگر نهایت شکاکی و صراحت نویسنده که در آنچه میبیند و میگوید دیگر هیچ جای مجامله و تعارفی نیست. هرچه هست یقین است، چه ما را خوش بیاید چه نه. قصر به قصر از هر نظر دو کتاب پیشین، سفر به انتهای شب و مرگ قسطی، را کامل میکند و با آنها سه شاهکار بنیادینِ سلین را تشکیل میدهد.
به زعم بسیاری، سلین یکی از بزرگترین نویسندههای تاریخ رمان است. نگاه او به دنیا بسیار سیاه، بیرحمانه و کالبد شکافانه است. او با شجاعتی بینظیر پلیدیهای انسان عصر جدید را برملا ساخت و آینهای صادق در برابر او نهاد. همچنین نمیتوان از زبان او یاد نکرد. او نثری بسیار عامیانه داشت و از عباراتی که خود میساخت بسیار استفاده میکرد. او زبان معیار را زبانی زنده نمیدانست. او تمام تابوهای عصر خود را شکست و تأثیری عمیق بر نویسندگان پس از خویش گذاشت. بخشی از جامعهٔ روشنفکری فرانسه که ضدیت با او را در پیش گرفته بودند، از دادن جایزهٔ گنکور به فردینان سر باز زدند و حتی ادبیات او را ادبیات کثیف نامیدند. او بارها به نژادپرستی محکوم شد، در اواسط جنگ که او را به خاطر مقالات ضدیهودی مجبور به ترک فرانسه کردند، افرادی مثل آندره ژید از او به شدت حمایت کردند. خود سلین معتقد بود که همهٔ آنها دسیسههای روشنفکران کمونیست فرانسه مثل آندره مالرو، لویی آراگون، آلبر کامو و الزا تریوله است. حتی معتقد بود که در تحت تعقیب قرار گرفتنش نیز آنها دخیل بودهاند زیرا که آنها عضو کانون ملی نویسندگان فرانسه بودند که در سپتامبر ۱۹۴۴ فهرست سیاهی شامل ۱۲ نویسندهٔ فرانسوی منتشر کردند که سلین هم جزو آنها بود.