بهرام صادقی آثار چندانی از خود بهجا نگذاشت. حاصل زندگی ادبیاش مجموعهداستانهای کوتاه «سنگر و قمقمههای خالی» و داستان بلند «ملکوت» است. بعد از مرگش نیز مجموعهی دیگری از او به چاپ رسید به نام «وعدهی دیدار با جوجو موتسو». اولین داستان بهرام صادقی در سال 1335 در مجلهی سخن بهنام، «فردا در راه است» به چاپ رسید؛ با شروعی توفانی و توصیف نعشی که روی دستمانده بود که کنایهای به دوران سیاه کودتا بود. داستانهای صادقی پر از مضامین شکست و نفرینزدگی با درونمایههایی از تنهایی، بیهویتی، مرگ و بیمعنایی با پایانهایی بیفرجام که اضطراب و حیرانی آن سالها را منعکس میکنند است. او که خود پزشک بود، مانند جراحی بر میز تشریح، کالبد شخصیتهای داستانیاش را میدرید و اینگونه شد که چهرهپرداز شخصیتهای دوره و زمانهاش شد؛ شخصیتهایی بیمار که هرکدام به دردی مبتلا بودند.