اسکار وایلد بسیار تحت تأثیر جنبش زیبایی پرستی بود که استادان خود او در دانشگاه آکسفورد یعنی والتر پاتر و جان راسکین از پایهگذارانش محسوب میشدند. وایلد در رمان مشهور خود یعنی تصویر دوریان گری به تعریف اتوسهای جنبش زیباییشناسی اواخر قرن نوزدهم میپردازد. او با تفکیک مفاهیم شناختی مبتنی بر معنا و اخلاقیات، از عمل زیبایی شناسانه تولید هنری، لذت حسی و بازشناسی زیبایی، تعاریف کانت و کنراد فیدلر را به یادمان میآورد. ماکس بیربوهم دربارهٔ او میگوید:
- «خیلی زود به خاطر آوردن اینکه زیبایی حتی قبل از سال ۱۸۸۰ هم وجود داشته، دشوار شد… مطمئناً نخستین کسی که توانست اینچنین آرام و موقرانه به سوی این موضوع گام بردارد، آقای اسکار وایلد بوده است.»
اسکار وایلد به زیبایی ظاهری و خوشپوشی بسیار اهمیت میداد؛ در حدی که سوراخ دکمههای کت و شلوارش را با گلهای میخک، زنبق و گل داوودی میآراست. به این ترتیب، شهرت او در محافل فرهنگی و اشرافی لندن که از اولین شعرهای او (۱۸۸۱) با لذت استقبال کردند، بسیار زیاد شد.
او به سرعت به یکی از نظریهپردازان «هنر برای هنر» و رهبر «زیباییشناسان» تبدیل شد. به این ترتیب، او برای برگزاری کنفرانسهایی دربارهٔ زیباییشناسی به ایالات متحده دعوت شد.
همچنین اسکار وایلد یک فمینیست بود که در خلال سالهای ۱۸۸۷ تا ۱۸۸۹ سردبیری مجلهٔ ویمینز ورلد (The Woman's World) را بر عهده گرفت تا از آرمانهای فمینیسم دفاع کند. با تعریفهای امروزین، میتوان او را یک فمینیست لیبرال دانست.