کتاب شاهد به قلم آلن روب گرییه، نویسنده و فیلمساز فرانسوی نگاشته شده و به همت منوچهر بدیعی ترجمه شده است. نویسنده که از چهرههای مهم جنبش رمان نو در دههی 1960 است، نخستین رمان خود را با عنوان جوانی در 22 سالگی نوشت که هرگز چاپ نشد. رمان پاککنهای او که محتوایی پلیسی داشت، جایزهی فنئون را سهمِ خود و توجه منتقدان بهویژه رولان بارت را جلب کرد. پس از آن با چاپ رمان حسادت که از ویژگیهای ادبی یگانهای برخوردار بود، ظهور یک نویسندهی صاحبسبک را نوید داد. وی علاوهبر نویسندگی به کارگردانی نیز اشتغال داشت و در فاصلهی سالهای 1964-1961 فیلمنامهی «سال گذشته در مارین باد» را به رشتهی تحریر درآورد که آلن رن آن را ساخت. اندیشهی روب گرییه که با مطالعهی فلسفهی سارتر آغاز میشود، بهلحاظ فلسفی به هایدگر و بهلحاظ داستانپردازی به کافکا نزدیک بود. او همچنین با تفاوت قائل شدن بین رئالیسم و واقعیت به نحلهی فلسفی پستمدرن نزدیکی پیدا میکرد که بهتازگی در فرانسه پاگرفته بود.
در کتاب شاهد شخصیت اصلی ماتیاس نام دارد که ساعتفروشی دورهگرد است؛ ولی چندی است به مشکل خورده و ساعتهایش به فروش نمیروند. از همینرو با مشکل مالی مواجه میشود و توان ادامه دادن ندارد. ماتیاس تصمیم میگیرد که به زادگاهش برگردد تا با کمک آشنایان ساعتهای خود را بفروشد و رونق را به کاسبیاش بازگرداند. نویسنده همین داستان ساده را با معمایی همراه کرده که راهحلهای فراوانی دارد. دقیقاً در همان روز ورود ماتیاس به شهر زادگاهش، دخترکی به درون آب پرتاب میشود و در پسِ این اتفاق، ماجراهایی رخ میدهد.