کتاب سکونت شاعرانه اثر یوهان کریستین فریدریش هولدرلین، شاعر آلمانی، شامل بیستوچهار شعر همراه تحریر سوم از نمایشنامهی مرگ اِمپِدوکلس است. این مجموعهی شعری به کوشش محمود حدادی به فارسی برگردانده شده است. پیش از این کتاب، حدادی «آنچه میماند» (گزیدهی سی شعر و شرح آن) و «گوشهنشین یونان» را از هولدرلین ترجمه کرده بود. این شاعر توانای آلمانی از شخصیتهای برجستهی جنبش رمانتیسم بود و در اندیشهی فیلسوفانی مثل هگل و شلینگ تأثیر گذاشت. سکونت شاعرانه، به نوعی در ادامهی مجموعه شعر «آنچه میماند» است. در این دفتر بیستوچهار شعر از هولدرلین به همراه شرحها و تفسیرها و شرحهایی به قلم مترجم و دیگر صاحبنظران ادبیات آلمانی آورده شده که با توجه به پیچیده بودن و غنی بودن شعر او، آوردن این شرحها از سوی مترجم ضروری بوده است. بنابراین به هر شعر در این دفتر تفسیری پیوست شده است. همچنین در انتهای کتاب، ترجمهی آخرین ویراست نمایشنامهی «مرگ امپدوکلس» به قلم هولدرلین گنجانده شده؛ نمایشنامهای که برای اولین بار به زبان فارسی ترجمه شده است. دربارهی زبان و بیانی که این شاعر در اشعارش به کار میبرده، نیچه اینگونه میگوید: «زبانی که در شور والای چکامه به اوج میرسد و در پژواک ظریف اندوه فرو میخوابد.» در ادامه شعری را میخوانیم که هولدرلین خطاب به امید سروده است:
به امید
امید! ای نیکخواه گرامی!
ای که خانهی غمزدگان را کوچک نمیشماری
و میان خاکیان و خدایان، ای شریف!
شادمانه تدبیر به خیر میکنی.
کجایی؟ من چندانی نزیستم، با اینهمه اینک
غروب روز عمر نفسی سرد میدمد
و من بر این خاک چون جانهای مردگان خاموشام
و قلبم، خالی از سرود بیمناک و خمود است.