کتاب درباره نویسنده ای به نام جیک داناهیو است. جیک خود را نویسنده ای ناموفق می داند که علی رغم تمام تلاشهایش برای گذران زندگی و ترجمه کتابهای سطح پایین فرانسوی به زبان انگلیسی دست آخر مجبور می شود که در بیمارستانی کار کند که در نهایت از آنجا نیز بیرون می آید و برای اینکه بی سرپناه نماند هرچند وقت یکبار در خانه های دوست دخترهای قدیمی اش می ماند. در این میان او با آشنای قدیمی خود، هوگو بلفوندر که فیلسوف است به دنبال بهبود شرایط خود و جبران اشتباهات گذشته است و دوستدختر سابق خود، آنا کوئنتین، و خواهر او سدی که بازیگر است را هم پیدا می کند. جیک که قبلا فلسفه هوگو را به شدت مورد انتقاد قرار داده است.هوگو او را می پذیرد. پس از ارتباط دوباره با هوگو داستان از طریق ماجراجوییهای جیک شکل میگیرد...