کتاب دستیار مهمترین اثر روبرت والزر، رماننویس و شاعر سوئیسی است. او را از پیشروان ادبیات مدرن و سرمشق نویسندگان بزرگی همچون کافکا به شمار میآورند. سوزان سانتاگ این نویسندهی آوانگارد را حلقهی مفقود بین کلایست و کافکا میداند. کافکا صراحتاً والزر را تحسین میکرد و بهآسانی میتوان میان آثار او و والزر شباهتهایی پیدا کرد.
میگویند والزر کتاب دستیار را در طول شش هفته و برای شرکت در یک مسابقهی رماننویسی نوشته است. داستان دربارهی یوزف است؛ جوانی 24 ساله و آواره و بیپول که به استخدام یک مخترع درمیآید و در خانهی اشرافی او ساکن میشود. کارل توبلر مخترع داستان، باید هرچه سریعتر برای تولید انبوه اختراعاتش سرمایهگذار پیدا کند؛ وگرنه میراث و نقدینگیاش زودتر از چیزی که فکر کند تمام خواهد شد. ظاهراً از دست دستیار جوان خیالاتی و سربههوا هم کار خاصی ساخته نیست.
این کتاب تنها توصیف زندگی یک شخص نیست، بلکه تصویری از واقعیت جامعهی سوئیس آن دوران ارائه میکند. شاید همین موضوع باعث شده تصاویر این کتاب با وجود گذشت سالهای طولانی همچنان بدیع و قابلاعتنا باشد. انگار در این کتاب با تجربهی زیستهی نویسنده مواجه هستیم؛ تجربهای که میتوان به یک تجربهی مشترک جهانی (سرمایهداری) تعمیمش داد.
شخصیتهای این کتاب در عین سادگی عجیب و پیچیدهاند. جالب اینکه نمیتوان این شخصیتها را با خطکشی سیاه و سفید از هم جدا کرد. مثلاً دستیار داستان همواره بین عقل و عواطفش در رفتوآمد است. توبلر هم میتواند بهسرعت از یک رئیس خشن به یک کارفرمای دلسوز تبدیل شود. همسر توبلر هم همانقدر که مغرور و خشک است، میتواند معاشرتی و خوشمشرب باشد. همهی شخصیتها بهخصوص یوزف خوب پرداخته شدهاند. خواندن تکگوییهای او یک پرترهی روانشناختی بینظیر را مقابل چشمان مخاطب ترسیم میکند. این کتاب را علیاصغر حداد به فارسی ترجمه کرده است.