ثریا، دختری دانش آموز در شهر ساحلی سرت، تنها پانزده سال داشت که «افتخار» این را پیدا کرد تا دسته گلی را به سرهنگ قذافی، «پیشوای کشور»، به هنگام بازدید او از مدرسه تقدیم کند. همین ملاقات، زندگی ثریا را برای همیشه تغییر داد. او خیلی زود به «باب العزیزیه»، عمارت مجلل قذافی در نزدیکی شهر طرابلس احضار شد. ثریا در آنجا به زنان جوانی پیوست که توسط قذافی به شکلی خشونت آمیز مورد سوءاستفاده قرار می گرفتند. کتاب حرمسرای قذافی، داستان ثریا را تعریف می کند؛ داستانی که اولین مورد از نمونه های مشابه ای است که به تدریج در حال شنیده شدن هستند.