نسیم دختری ساده و محجوب است که خواهر دوقلویش با یکی از پسرعمههایش ازدواج کرد. بنا بر جبری که پدرش گذاشته، این بار او باید با سعید که آن هم یکی از پسرهای دوقلوی عمهاش است، ازدواج کند. اما او به هیچ عنوان به این وصلت راضی نیست و نمیخواهد زندگی مشترکش را با مردی که دوستش ندارد آغاز کند.
در روایت کتاب تو را صدا میکنم نوشتهی زهرا قلی پور، نگار خواهر دوقلوی نسیم که روزهای آخر زندگی در خانهی پدر را تجربه میکند سعی دارد خواهرش را هم به ازدواج با برادر دوقلوی همسرش راضی کند. و به او بگوید که نباید در روزهایی را که به عروسی او مانده تلخ باشد. اما نسیم به هیچ عنوان نمیتواند خود را راضی کند که به این ازدواج فامیلی رضایت دهد.