هیچکس نمیخواهد شکست بخورد. اما در سازمانهای بزرگ و پیچیده موفقیت فقط زمانی بهدست میآید که با شکستهایمان روبهرو شویم، از آنها درس بگیریم و فضایی را ایجاد کنیم که شکستخوردن در آن بیخطر باشد.
در تفکر به شیوهی جعبه سیاه، متیو سید با تکیه بر منابع روانشناختی و مصاحبههای متعدد به بررسی باوری رایج اما غلط دربارهی شکست میپردازد. او با بررسی تقابلی دو مورد از مهمترین حوزههای ایمنی حیاتی، یعنی مراقبتهای پزشکی و هوانوردی، رویکردهای اتخاذشده از سوی این سازمانها و نتایج آن را به مخاطب نشان میدهد.
همهی ما هرازگاهی مجبوریم شکست را تحمل کنیم؛ شکست در مصاحبهی شغلی، امتحان یا باخت در بازی. اما برای افرادی که در حوزههای ایمنی حیاتی کار میکنند، شکست و خطا ممکن است عواقب مرگباری داشته باشد. بهخاطر فرهنگ رایج و اشتباه افشانشدن اطلاعات، خطاهای پزشکی قابلپیشگیری، که سالانه بیشتر از تصادفات رانندگی تلفات جانی میدهند، هرگز علنی نمیشوند. اما از طرفی در حوزهی هوانوردی هر هواپیمای مسافربری در جهان مجهز به جعبهی سیاه تقریباًتخریبناپذیر است. هر زمان اتفاق ناگواری رخ دهد، دادههای این جعبه تجزیهوتحلیل میشود و کارشناسان دقیقاً میفهمند که چه چیزی اشتباه پیش رفته است. سپس حقایق منتشر میشود و رویهها تغییر میکنند تا اشتباهات مشابه تکرار نشوند.
حال چرا همهی ما، بهجای رویکرد مراقبتهای پزشکی، رویکرد هوانوردی را به کار نمیگیریم؟ همانطور که متیو سید در این کتاب توضیح میدهد، پاسخ ریشه در روانشناسی انسان و فرهنگ سازمانی دارد. سید استدلال میکند که تصدیق شکست و تمایل به تعامل با آن مهمترین عامل تعیینکنندهی موفقیت در هر زمینهای است. بااینحال، بسیاری از ما در این دیدگاه منفی به شکست گیر افتادهایم و مانع رشد و نوآوری میشویم.
سید با استفاده از از طیف وسیعی از منابع، از انسانشناسی و روانشناسی گرفته تا تاریخ و نظریهی پیچیدگی، الگوهای ظریف اما پیشبینیشدنی خطای انسانی و پاسخهای تدافعی ما به خطا را بررسی میکند. او همچنین داستانهای جذابی از افراد و سازمانهایی را درمیان میگذارد که با بهکارگیری رویکرد یادگیری از شکست، پیشرفت و نوآوریهای شگفتانگیزی داشتهاند.
تفکر به شیوهی جبعه سیاه مناسب کسانی است که در تمام زندگی شخصی و حرفهای خود شکست را نهتنها ضعف دانستهاند، بلکه از قبولاندن آن به خود نیز اجتناب کرده و در نتیجه فرصتهای یادگیری را از دست دادهاند. با خواندن این کتاب یاد میگیریم که با در نظر گرفتن خطا همچون فرصتی برای یادگیری از تکرار اشتباهات جلوگیری و با آموختن از آنها پیشرفت کنیم.