برنچ به قهقرا رفته است، ولی آنا، سم، کاس و نیک نمیتوانند آرام بگیرند. بازماندگان سازمان در کمین آنها هستند و خاطرات زندگی گذشتهشان روزبهروز قویتر میشود… بهخصوص خاطرات نیک.
نیک با دنبال کردن خاطرات پراکنده و سرنخهای پروندهاش در برنچ، بهتنهایی به جستوجوی پاسخ سؤالاتش میرود و دنبال دختری میگردد که خوابهایش را به تسخیر خود درآورده است.
ولی شهر متروکهای که دختر در آن زندگی میکند، پر از اسرار است و خیلی زود نیک متوجه میشود که آشکار کردن گذشتهی مشترکشان ممکن است پیامدهای مرگباری داشته باشد.