راوی زنی است در آستانهی سالخوردگی که به گیاهان و جانوران و انزوا علاقه دارد. دستِ سرنوشت او را به این شهر کشانده و او ناگهان شاهدِ قتلهای عجیبی میشود. قتل آدمهای مهمی در شهر، اما پلیس شهادتهای او را بههیچوجه جدی نمیگیرد.
نیمهدیوانه میدانندش ولی او سرِ حرفش میایستد و تلاش میکند نشان دهد و بقبولاند که این آدمها را موجوداتی به «دلایلی» کشتهاند...