ارادۀ مردم طی فقط چند ماه بر جباریت پیروز شد. در این ماه های سرگیجه آور، انقلاب هایی رخ داد که تقریباً می توان آن ها را کاملاً مسالمت آمیز خواند. این انقلاب ها چهرۀ جهان را برای همیشه تغییر داد. روایت این کتاب در همین جا، در نقطۀ اوج امید، خوش بینی، شکرگزاری صادقانه و ضیافت های عظیم خیابانی تمام می شود. یکی از بی رحم ترین امپراتوری های تاریخ زانو زد. شاعران و فیلسوفانی که در زندان بودند، ناگهان تبدیل شدند به رؤسای جمهور و وزرای دولت. در آن شب سردِ نوامبر که دیوار برلین فرو ریخت، چنین به نظر می رسید که انگار زخم های بازِ قرن بی رحمِ بیستم عاقبت روند بهبودی خود را آغاز کرده است. این رؤیاها اصلاً احمقانه نبود. برخی از کارشناسان _ از همه قابل توجه تر، فرانسیس فوکایاما _ از خود بی خود شدند و پایان تاریخ و پایان تعارض های ایدئولوژیکِ آتی را اعلام کردند.