در سه دهۀ اخیر به شکلی ویژه شاهد نقش آفرینی روزافزونِ دین در قامت نیرویی سیاسی در بسیاری از نقاط جهان بوده ایم. در حال حاضر، در سطحی گسترده، برخاستن اسلام سیاسی و سلفی گری در میان جوامع مسلمان، راست مسیحیِ جدید در ایالات متحد و... نشانه های عصر «پساسکولار» در نظر آورده می شوند. به عقیدة برخی صاحب نظران، هرج ومرجِ پس از بهار عربی و ظهور داعش، به شکلی ویژه، نشانه های حادِ تشدید بحران در دولت های سکولار «جهان اسلام» است. طبق این دیدگاه، سکولارسازی فقط در بستر لیبرال دموکراسی های شمال اروپا معتبر و قابل پذیرش خواهد بود. این در حالی است که حتی در خودِ این جوامع، سکولاریسم به عنوان اصلی ضروری برای لیبرال دموکراسی و مقوم آن، محل تردید است. حتی برخی صاحب نظران تا آن جا پیش رفته اند که می گویند اروپا امروز با انتخابی ناگزیر میان سکولاریسم و لیبرال دموکراسی مواجهه شده است. به این ترتیب، «مسئلۀ» دین، که ظاهراً به دست دولت سکولار حل و کنار گذاشته شده بود، مجدداً بازگشته و شرایط را عمیقاً تغییر داده است.