آقای پاتر، مدیر مدرسه ی سنت بارتی، یک روز صبح در جمع دانش آموزان گفت: چند تا خبر هیجان انگیز دست اول برایتان دارم. چند تا کامپیوتر به مدرسه ی ما اهدا شده، برای هر کلاس یکی. همگی هورا کشیدند. حتی همیش بیگ مور، بداخلاق ترین بچه ی کلاس سوم، فریاد کشید: هورا، کامپیوتر! این خیلی بهتر از کتاب های خسته کننده ی کهنه است و.