کتاب "ردپای شیطان"، داستانی شیطانی و مرموز با حوادث غیر منتظرهی پیشبینیناپذیر است که به طور هم زمان، زن و مردی را در عرصهی زندگی خصوصی و حرفهای، در تقابل با یکدیگر قرار میدهد.
بیوهمردان سیاه پس از مدتها دوری باز هم برای ضیافت ماهانه و سؤالپیچ کردن مهمانشان گرد هم آمدهاند. سؤالپیچ کردنی که همچنان از دل آن معماهای ریز و درشت بیرون میریزد...
ضیافتهای ماهانه در اتاق طبقهی بالای رستوران میلانو ادامه دارد، و همراهشان، معماها نیز؛ شش عضو خردمند باشگاه بیوهمردان سیاه با اشتهایی سیریناپذیر برای خوراک خوب و کشف توجیه وجودی مهمانانشان، هر ماه ذهنشان را با معمایی تازه به چالش میکشند.
دیوید استار، زیستفیزیکدان جوانی که پدر و مادرش به دست دزدان فضایی کشته شدهاند و خود توسط دو دانشمند برجسته به نامهای هکتور کانوی و آگوستوس هنری بزرگ شده، شخصیت اصلی آن است.
اکنون سال 2033 است و نوع بشر، خود را به نابودی کشانده است. چند هزار نجات یافته، موفق شدهاند خود را به متروی مسکو برسانند و از تشعشعات مرگبار سطح زمین بگریزند. آنها هیچ راهی برای فهمیدن این موضوع ندارند که آیا انسانهای دیگری نیز در کرهی زمین نجات یافتهاند یا خیر...