رئالیسمی که در دل خود علاوه بر روایت فرو افتادن آدم‌ ها، درگیر نمایش هولناک و گاه جبری زندگی دیگران و خُرده‌ شخصیت‌ها نیز هست...

از زمانی که نسبت به سرنوشتم صبور و حتی بی تفاوت شده بودم

اما مه رو است که هدایت به عشق او می بالیده و حالا که مجبورم تندتر بران تا سر ساعت به سردخانه ی بیمارستان برسم

حرکت شعر نیمایی، با آن پیچیدگی های زبانی و مفهومی اش، به سمت فراگیر شدن نیازمند چفت و بست های مناسبی برای فراگیر شدن بود که از عهده شعر نیما به تنهایی برنمی آمد

مردها نه فقط بی اعتنا به او، که حتی متعجب از سوالاتی که مطرح می کرد...

ستاره ها در آسمان می درخشید....

هیچ وقت اجازه نده ترس و غرور احمقانه کاری کند آدمی را که برایت عزیز است از دست بدهی.

قمارباز داستان تعدادی آدم است که جمع شده‌اند در شهری به نام ورتمبرگ و منتظرند خبر مرگ مادربزرگ از سن پترزبورگ برسد

درشتی شامل داستان های کوتاه انتقادی و اجتماعی است....