بابای شما وقتی کوچک بود چه کار می کرد؟
بابای من وقتی کوچک بود، صبح یک روز بهاری، شاد و شنگول پول توجیبی اش را از مامانش گرفت و رفت که چیز خوشمزه ای برای شکمش که قار و قور » می کرد، بخرد که یکدفعه چشمش به یک بادکنک فروش افتاد و بادکنک ها دل بابای من را که قد یک گنجشک بود برد و.....
مجموعه «وقتی بابام کوچک بود » قصه کوچکی بابای من و شاید بابای شما بچه ها باشد!