تئاتر همه‌جا هست، از حوزۀ سرگرمی گرفته تا تئاترهای خرد حاشیه، از تشریفات دولتی تا مناسک صحن دادگاه، از تماشاچی‌های میادین ورزشی تا تئاتر میدان جنگ.

این داستان درگیری طولانی مدت بین دو شعبده باز جوان را در اواخر دهه 1800 در انگلستان نقل می کند...

از آنها می خواهد: «به غریبه ی کناردستی ات بگو حالت از چه سبزی ای به هم میخوره؟» یا «یه رازی رو که هرگز به کسی نگفتی به به غریبه ی دیگه بگو!»

رمانی پر از احساس است که مخاطب را به عمق وجود دختری بینام و درک او از کشوری درگیر جنگ می‌برد؛ دختری که چون بی‌نام است میتوان او را تمام زنان و دختران سرزمین‌های درگیر جنگ دانست و شاید حتی خود سرزمین.

آیا تا به حال به این فکر کرده اید که چرا برخی از افراد تندخو هستند؟

منتقد و روزنامه نگار نیویورکی چنان شیفته ی بکت و دنیای او بود که چند دهه از زندگی اش را وقف نزدیک شدن به او و تلاش برای فهمش کرد

خب من به تو چه بگویم؟ بیا اینجا و آبروداری کن....

غروب پروانه لبریز است از فضاهای جادویی ناب و زبان شاعرانه بسیار بکر که نقطه عطفی است در ادبیات کرد....

خنده دار ، عمیق، یک کتاب اغوا کننده با نتیجه ای در هر صفحه