کتاب افسانه اکنون که با روایت دو راوی ناهم زمان، به دل زمان ها و مکان هایی میرود که قصد دارند از پس ماجرای یافته شدن جعبه ای عجیب و شگفت دست به تفسیر جهان و وضعیت هایش بزنند...
«فروچاله» اشارهای است به «نیست» های یافته شده، پس از جست و جوهای بی شمار، منیره، شخصیت مرکزی رمان فروچاله نمی تواند به راحتی با روند زندگی کنار بیاید.
تاریخ انسان به دلیل جهالت، حماقت و بلاهت نوع بشر، با وجود تراژیک بودنش، همزمان مضحک و خندهدار هم هست... (روزگاران فاجعه آمیز، از ویرانی عصر مفرغ تا خطرات هسته ای آخرزمانی)
داستان یک پسر یتیم و دو بانوی سالخورده را روایت می کند که زندگی را از روی درخت مشاهده می کنند. آنها سرانجام عقب نشینی موقت خود را رها می کنند تا با یکدیگر و سایر اعضای جامعه چیزی را جبران کنند