با روایت اولشخص از زبان «تالیا کمپر» پیش میرود؛ زنی که به اتهام قتل همسرش محکوم به اعدام شده و در سلول انفرادی روزهای پایانی زندگیاش را سپری میکند.
«وردهایی برای فراموشی» داستان امری بلکوود را روایت میکند که در جزیرهای به نام سرشا که همیشه مهآلود است زندگی میکند اما روزهای یکنواخت و گرفته امری بلکوود پس از جنایتی ترسناک برای همیشه تغییر میکنند؛ لیلی، بهترین دوست امری در شبی مهآلود کشته شده و سپس آگوست سالت، معشوق امری به قتل لیلی متهم میشود. آگوست مجبور به ترک جزیره به همراه مادرش میشود.