این رمان واپسین اثر و نتیجۀ تمامی آفرینش های ادبی اوست، حال آن که مدت ها پیش از خلق اثر بیش تر فصل های آن با ایده ها و تصاویر گوناگون از داستانهای فرعی و رویدادهای متنوع در ذهن نویسنده شکل گرفته بود.
روزها میگذشتند. کنار رودخانه شنها ظاهر شده بودند و کشتی پروگرِس مانور میداد تا رویشان ننشیند. روزنامۀ دْوینا در قاب سیاهی خبر مرگ زودهنگام معلم خوشنویسی را چاپ کرده بود